برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفتهایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۲۹ دی غزل شماره ۱۰۴ میپردازیم:
جمالت آفتاب هر نظر باد / ز خوبی رویِ خوبت خوبتر باد
همایِ زلفِ شاهین شهپرت را / دلِ شاهانِ عالَم زیرِ پَر باد
کسی کو بستۀ زلفت نباشد / چو زلفت درهم و زیر و زبر باد
دلی کو عاشقِ رویت نباشد / همیشه غرقه در خونِ جگر باد
بتا چون غمزه ات ناوک فشاند / دلِ مجروحِ من پیشش سپر باد
چو لعلِ شکرینت بوسه بخشد / مذاقِ جانِ من زو پُر شکر باد
مرا از تست هر دم تازه عشقی / ترا هر ساعتی حُسنی دگر باد
به جان مشتاقِ رویِ تست حافظ / ترا در حالِ مشتاقان نظر باد
بیت اول
جمالت آفتاب هر نظر باد / ز خوبی رویِ خوبت خوبتر باد
جمالت آفتابِ هر نظر باد یعنی رویِ زیبایت در نظرِ هر ناظر مثلِ خورشید نوربخش باشد . یعنی همانطوری گه قمر از خورشید کسبِ نور می می کند ، هر نگاه کننده به روی تو از خورشیدِ رویت مستنیر گردد و در زیبایی به حدِ کمال برسی یعنی حُسنِ تو روز به روز افزون گردد .
بیت دوم
همایِ زلفِ شاهین شهپرت را / دلِ شاهانِ عالَم زیرِ پَر باد
دلِ شاهان عالَم زیرِ پرِ همایِ زلفِ شاهین شهپرت باد یعنی تمام شاهان عالم در سایه حمایت تو مطیعِ فرمانت باشند . ( همای زلف = گیسوی تو که سایه اش چون سایه هما فرخندگی و میمنت می بخشد / همای = مرغ معروف به سعادت / شاهین = مرغی بی نهایت قوی و چالاک ) [ دل فرمانروایان جهان ، فرمان پذیر و در پناهِ گیسوی تو باد که از بلند پروازی گویی شاهپرِ شاهین بر خود بسته است ( شرح دکتر خطیب رهبر ) ]
بیت سوم
کسی کو بستۀ زلفت نباشد / چو زلفت درهم و زیر و زبر باد
کسی که گرفتار زلفت نباشد . چون زلفت پریشان و آشفته گردد یعنی هر آن کسی که به تو علاقه نرسانده و دلش را در عقدِ محبت تو قرار نداده است ، پریشان حال و مشوش بال گردد .
بیت چهارم
دلی کو عاشقِ رویت نباشد / همیشه غرقه در خونِ جگر باد
آن کسی که عاشقِ رویت نشود یعنی به تو تعلق و تعشق نداشته باشد ، دائماََ غرقِ در خونِ جگر گردد .
بیت پنجم
بتا چون غمزه ات ناوک فشاند / دلِ مجروحِ من پیشش سپر باد
ای بت وقتی که غمزه ات تیر می اندازد . دلِ مجروحِ من در برابرِ تیرش سپر باشد . یعنی تیرهای غمزه ات فقط به دلِ مجروحِ من اصابت کند و نصیب دیگران نشود . [ بتا = ای بت ]
بیت ششم
چو لعلِ شکرینت بوسه بخشد / مذاقِ جانِ من زو پُر شکر باد
وقتی لبِ لعلِ چون شکرت بوسه بخشد ، مذاقِ جانِ من از لعلِ شکرینِ تو پر شکر گردد یعنی بوسۀ لبِ شکرین تو برایم میسر گردد و نصیبم شود .
بیت هفتم
مرا از تست هر دم تازه عشقی / ترا هر ساعتی حُسنی دگر باد
هر دم و هر نفس به تو عشقِ تازه پیدا می کنم یعنی هر دم مهر و محبتم به تو تازه تر می شود . و تو هم هر ساعتی حُسنِ تازه تری پیدا می کنی یعنی زیباتر از زیبا می شوی . خلاصه همنطور که عشق و محبتِ من هر آن زیاد می شود ، حُسن و جمالِ تو هم کمال می یابد .
بیت هشتم
به جان مشتاقِ رویِ تست حافظ / ترا در حالِ مشتاقان نظر باد
حافظ از دل و جان مشتاقِ روی توست . خدا کند که به حالِ مشتاقان نظری داشته باشی . یعنی به حالِ حافظ نظری بیفکنی . [ خواجه برای شخصِ خود دعا کرده است ]